قرآن كتابي عالمانه

پدیدآورسیامک ظریفی

تاریخ انتشار1388/09/22

منبع مقاله

share 1467 بازدید
آيت الله دكتر محمد صادقي تهراني: قرآن كتابي عالمانه است، نبايد از آن برداشتي خرافي داشت.

سيامك ظريفي

اشاره:

مناسبت بين دين و دانش همواره يكي از مباحث مطرح در جامعه ديني و علمي در طول تاريخ بوده است. در اين ميان گاه دينداران و اهل دانش با تعصب، يكسره در پي ردّ ديگري بوده‏اند و گاه با درك اهميت دين و دانش راه‏هايي را براي نمودار ساختن ضرورت تعامل بين اين دو جسته‏اند. در اين ميان قطعاً معتبرترين و منسجم‏ترين نظرات از سوي كساني مطرح شده است كه همزمان به دو حوزه دين و دانش اشراف لازم و كافي داشته‏اند. آيت الله دكتر محمد صادقي تهراني يكي از معدود كساني است كه مي‏تواند در مورد وجوه مشترك دين و دانش اظهار نظر كند. مصاحبه‏اي كه متن آن را پيش رو داريد، به مناسبت انتشار كتابي از ايشان با عنوان ستارگان از ديدگاه قرآن صورت گرفته است. از اين عالم و محقق بنام، تا كنون نزديك به 120 جلد كتاب در حوزه‏هاي مختلف ديني به زبان‏هاي فارسي و عربي منتشر شده است. از جمله كتاب‏هاي ديگر ايشان كه در آن به طرح رابطه بين دين و دانش پرداخته شده، كتاب آفريدگار و آفريده است كه پيش از انقلاب تا چند سال پس از انقلاب و تا زمان حاضر نيز انتشار يافته تاكنون 50 بار تجديد چاپ شده است. گفتني است، آيت الله دكتر صادقي تهراني داراي درجه عالي اجتهاد در كليه علوم اسلامي و دكتراي ممتاز الهيات از دانشگاه تهران است.

در قرآن مجيد به طور مكرر آمده است انظروا في السموات و الارض و از انسان‏ها خواسته شده كه به زمين و آسمان نظر كنند، دليل اين توصيه چيست؟
مكلفان با نظر كردن به آسمان و زمين اولاً به وجود آفريدگار جهان پي مي‏برند و عظمت، قدرت، علم و حكمت او را در مي‏يابند، ثانياً عظمت خود جهان را كه آفريده حق تعالي است درك مي‏كنند و با تأييد علمي آنچه كه به آن ايمان دارند، ايمانشان تقويت مي‏شود. در آيه قل انظروا في السموات و الارض... گفته شده كه به مكلفان بگو نظر كنند. كه البته منظور ديدن سطحي نيست. بلكه ديدن عمقي، كاوشگر و دقيق مورد نظر است.
اصولاً نظاره كردن به آسمان‏ها بايد چگونه باشد و منظور از ديدن عمقي، كاوشگر و دقيق چيست؟
نظر كردن به آسمان‏ها و زمين داراي سه بعد است. يك بعد نظر از دور است مانند نظاره كردن در زماني كه آيات قرآن نازل شد. در آن زمان مردم تنها مي‏توانستند با چشم غير مسلح به آسمان و زمين نظر كنند. بعد دوم نگرش با چشم مسلح و ابزار نجومي همچون تلسكوپ‏ها و اكسپرسكوپ است و بعد سوم نگرش از نزديك است، به اين معنا كه مكلفان بايد با فضا پيماها بروند و كرات و جوها را از نزديك ببينند. اين كه در قرآن بر ديدن عمقي تاكيد شده به اين دليل است كه اين كتاب الهي تنها مربوط به زمان گذشته نيست، بلكه تا پايان جهان معتبر است.
در آيه 36 سوره توبه آمده است يوم خلق الله السموات و الارض به اين ترتيب اشاره به "روزي" شده است كه "خدا زمين و آسمان را آفريد"، اما در تعدادي ديگر از آيات از جمله آيه 54 سوره اعراف، آيه 3 سوره يونس و آيه 4 سوره حديد آمده است خلق السموات و الارض في ستة الايام كه در آنها آفرينش زمين و آسمان در شش روز مورد تأكيد قرار گرفته است دليل اين اختلاف چيست و اصولاً آيا بر اساس اين آيات مي‏توان نتيجه گرفت كه به تصريح قرآن مجيد خلقت زمين و آسمان در يك يا شش روز صورت گرفته است؟
خير، اصولاً در زبان عربي، يوم تنها به معناي روز نيست، بلكه به معناي زمان و دوران هم هست. در قرآن بيش از 474 بار با الفاظ گوناگون لفظ يوم تكرار شده كه تنها در دو سه جا به معناي شب و روز آمده و در ساير موارد منظور از آن زمان و دوران است و اصولاً وجود آياتي كه به آنها اشاره كرديد خود بهترين دليل بر اين نكته‏هاست كه مقصود از يوم، به طور مطلق "زمان "است. به اين ترتيب در جايي كه يوم خلق الله السموات و الارض آمده تمامي مدت آفرينش نسبت به زمان پيش از خلقت سنجيده شده و از آن به عنوان يوم ياد شده و در آياتي كه خلق السموات و الارض في ستة ايام آمده زمان بر قسمت‏هاي گوناگون آفرينش كه شش دوران است تقسيم شده است. از طرفي قرينه‏هاي بسياري وجود دارد كه طبق آنها يوم در اين آيات بايد دوران معني شود، نه روز. به عنوان مثال در قرآن يوم القيامه بارها تكرار شده است در صورتي كه روز قيامت 24 ساعت نيست. طبق نص قرآن قيامت، پايان ندارد. اين زماني كه آغاز دارد و انجام ندارد، يك يوم است.
آيا در قرآن دقيقاً مشخص شده كه در هر يك از دوران‏هاي ششگانه چه اجزايي از كائنات آفريده شده است؟
در سوره فصلت به اين موضوع پرداخته شده است و طبق آن دو دوران مربوط به آفرينش زمين و دو دوران مربوط به آفرينش هفت آسمان ذكر شده است. اما در مورد دو دوران ديگر به صراحت سخني به ميان نيامده است كه بايد با كنكاش بيشتر در آيات قرآني به آن پي ببريم.
كهكشاني كه منظومه شمسي ما در آن قرار دارد يك كهكشان حلقوي است، آيا هر يك از حلقه‏هاي آن را مي‏توان يك آسمان تعبير كرد؟
خير، طبق آنچه كه در سوره هايي از جمله فصلت و ملك آمده، تمام اين كهكشان و ساير اجرام در آسمان اول قرار دارند. ما تنها از همين آسمان اطلاعاتي داريم كه البته كامل هم نيست. از شش آسمان ديگر بجز آسمان هفتم كه مي‏دانيم بهشت در آنجا قرار دارد، مطلقاً اطلاعي نداريم. انسان هنوز حتي توانايي آن را پيدا نكرده كه به عمق آسمان اول كه ستارگان فروزان در آن قرار دارند، دست پيدا كند. بنابر اين بشر در حال حاضر در مورد ساير آسمان‏ها نيز هيچ اطلاعي ندارد كه البته ممكن است با پيشرفت علم در آينده بتواند تا حدودي از مجهولات خود در اين زمينه بكاهد.
يكي از اساسي‏ترين موضوعات مورد توجه دانشمندان " اختر فيزيك"، شناخت ماده اوليه‏اي است كه پيش از انفجار بزرگ و تشكيل نوترون‏ها و پروتون‏ها و ساير ذرات ريز اتمي وجود داشته است، قرآن مجيد در اين مورد چه مي‏فرمايد؟
آيه هفتم سوره هود تنها آيه‏اي از قرآن است كه اشاره‏اي به ماده نخستين خلقت دارد. در اين آيه آمده: هوالذي خلق السموات و الارض في سته ايام و كان عرشه علي الماء. البته عرش در قرآن با معاني متفاوتي آمده‏است. اما با توجه عمقي به خود آيه و به احاديث فراوان، از آيه مذكور مي‏توان چنين نتيجه گرفت كه آفرينش جهان و هر آنچه در آن است، از ماده نخستين ماء شروع شده و روشن‏ترين روزنه‏اي كه از كلمه ماء به چشم مي‏خورد اين است كه جهان آفرينش در آغاز چهره‏اي يكنواخت داشته، اما پس از حادثه يا حوادثي به صورت‏هاي گوناگون گذشته و كنوني در آمده است. چنان كه آب نيز ماده‏اي است روان و داراي اجزاي يكنواخت. البته در واقع در اينجا لفظ آب استخدام شده است، زيرا لفظ ديگري نداريم كه بيانگر اين ماده اوليه داراي اجزاي يكسان باشد. بايد گفت قرآن نيز هرگز به صراحت درباره حقيقت اين ماده سخني به ميان نياورده است، از اين رو دقيقاً نمي‏دانيم ماهيت اين ماده چيست. بنابر اين لازم است با دقت و ژرف انديشي در آيات مقدس قرآن و گفتار معصومان به آن پي ببريم.
در آيه يازدهم سوره فصلت كه در آن به زمان پس از آفرينش زمين پرداخته شده، آمده است: ثم استوي الي السماء و هي دخان آيا منظور از دخان كه آسمان از آن جنس معرفي شده، همان دود است؟
راغب در مفردات القرآن مي‏گويد، دخان چيزي است كه به همراه زبانه آتش متصاعد مي‏شود. بنابراين اگر جنس مورد نظر آب باشد كه به جوش آمده، دخانش بخار است و اگر هيزم و زغال سنگ و سوخت‏هاي معمولي باشد، دخان آن دود خواهد بود. ولي اگر آن جسم آهن، فولاد و يا فرضاً اتم باشد، دخان آن گاز است. به اين ترتيب منظور از دخان در آيه ذكر شده بايد گاز باشد. پس آسمان از زبانه‏هاي آتشي كه از ماده‏اي به نام "ماء" شعله زده، آفريده شده است و به عبارتي، ماده اصلي جهان چنان منفجر شده كه اين گونه گازهاي داغ از آن متصاعد شده است. با توجه به اين نكته، به اين مسأله پي مي‏بريم كه منظور از ماء كه در پرسش قبلي به آن اشاره شد، همين آب معمولي مركب از يك اتم اكسيژن و دو اتم هيدروژن نيست. زيرا آب در دماي 100 درجه به جوش مي‏آيد و به بخار تبديل مي‏شود. از طرفي آب در حالت غليان، آتش و زبانه آتش توليد نمي‏كند، چه رسد به آن كه زبانه دود و گاز توليد كند. به اين ترتيب بايد گفت ماده نخستين جهان، ماده‏اي يكنواخت، همانند و در عين حال داراي قابليت اشتعال فراواني بوده كه از انفجار آن زمين و آسمان پديد آمده است.
دانشمندان به چند احتمال در مورد آينده جهان معتقدند. آنان مي‏گويند جهان كه پس از انفجار بزرگ تا كنون در حال انبساط بوده، ممكن است براي هميشه گسترش يابد، يا شايد روزي نيروي جاذبه مجموعه جهان، سبب كندي گسترش آن شود يا حتي اين گسترش را متوقف كند. در آن صورت كهكشان‏ها به سوي هم باز خواهند گشت و تصادم بزرگ صورت خواهد گرفت و ممكن است جهاني جديد از انفجاز بزرگ ديگري به وجود آيد. آيا آيات قرآني چنين احتمالي را تأييد مي‏كند؟
از برخي آيات قرآن مي‏توان چنين نتيجه‏گيري كرد كه در زمان رستاخيز عمومي جهان، آسمان مجدداً به حالت دخاني باز مي‏گردد. از جمله در سوره دخان آمده است. فارتقب يوم تأتي السماء بدخان مبين يعني در انتظار آن روزي باش كه آسمان دخان آشكار كننده‏اي مي‏آورد. اين روز طبق آيات قرآني، روز انقراض جهان است كه آسمان به صورت اول خود باز مي‏گردد. همچنين از آيه والسماء ذات الرجع در مي‏يابيم كه آسمان در پايان كار به صورت نخستين خود كه همان حالت دخان گاز است باز مي‏گردد و طبيعتاً زماني كه اركان آسمان مختل شود، زمين، ماه، خورشيد، ستارگان و ساير اجرام آسماني نيز به همان سرنوشت دچار مي‏شوند و البته با استناد به برخي آيات و احاديث مي‏توان به قرايني در مورد آفرينش جديد پس از فرو ريختن زمين و آسمان دست يافت. از جمله در جلد دوم البرهان اين حديث از حضرت امام باقر(ع) نقل شده است: شايد شما گمان بريد كه چون قيامت بر پاشد و خداوند جسم و روح موءمنان و كافران را به جايگاه خود در بهشت و دوزخ روانه كرد، آبادي‏ها و شهرهاي ديگري كه اهلش خدا را عبادت كنند، پديد نخواهد آورد و خداي بزرگ زمين و آسمان ديگري نخواهد آفريد. اين پنداري است غلط و ناروا. مگر خداوند در قرآن نفرموده است يوم تبدل الارض غير الارض و السموات زمين به غير اين زمين؛ و آسمان‏ها به غير اين آسمان‏ها تبديل خواهند شد، نه آن كه زمين و آسمان نابود گردند و عوالم ديگري جايگزين آنها نشود. از اينها نتيجه مي‏گيريم كه خداوند پيوسته در كار آفرينش است و جهان در دست قدرتش چهره‏هاي گوناگون پيدا مي‏كند و هنگامي كه رستاخيز كلي و عمومي جهان به وقوع پيوست، موجوداتي ديگر مي‏آفريند.
طي تاريخ مفسراني كوشيده‏اند پايه‏هاي علمي آيات قرآني را به اثبات برسانند. به طور كلي تلاش اين مفسران را چگونه ارزيابي مي‏كنيد؟
به نظر من هر اقدامي كه در زمينه جلوگيري از برداشت خرافي و جاهلانه از قرآن صورت گيرد، مفيد است. زيرا قرآن كتابي عالمانه است. اما متأسفانه برخي مفسران در اين زمينه راه افراط را در پيش گرفته‏اند و در صدد تطبيق علوم قرآن با نظرات و حتي فرضيه‏هاي غير ثابت دانشمندان برآمده و در زير نقاب تطبيق دين و دانش و خدمت به معارف ديني، حقايق ثابت اين كتاب مقدس آسماني را نيز مانند علوم بشري به دست تحول و يا تكامل سپرده‏اند. اين انتقاد نه تنها به برخي از مفسران زمان حاضر، بلكه به مفسران گذشته هم كه تحميل‏هايي به قرآن كرده‏اند، وارد است. يكي از اين انتقادهايي كه به بعضي از مفسران معاصر از جمله علامه سيد هبة‏الدين شهرستاني و شيخ طنطاوي وارد مي‏دانم اين است كه به عنوان مثال، آياتي از قرآن را براي اثبات صحت فرضيه‏هايي غير ثابت در مورد تشكيل منظومه شمسي گواه گرفته‏اند كه بطلان آنها اكنون ثابت شده است. به عبارتي آنچه كه زماني دانشمندان تنها به فرض و احتمال آنها دل خوش كرده بودند اينان به عنوان اصول پابرجا و خلل‏ناپذير علمي بر قرآن تحميل كردند. از اين رو با وجود احترامي كه براي اين بزرگواران قائل هستم، وظيفه خود مي‏دانم كه براي دفاع از جايگاه و شأن كتاب آسماني، آنان را مورد انتقاد قرار دهم.
لطفاً نمونه‏اي از تحميل هايي كه به آنها اشاره كرديد، ذكر بفرماييد.
مثلاً طنطاوي براي اثبات جدا شدن زمين از خورشيد به آيه سي سوره انبيا استناد كرده است. در اين آيه آمده است اولم يرالذين كفروا انّ السموت و الارض كانتا رتقاً ففتقناهما يعني آسمان و زمين مدت زماني پيوسته بودند و سپس ما آنها را گشوديم. طنطاوي هم از اين آيه اين طور برداشت كرده كه منظور از سماوات يعني خورشيد، ارض هم كه به معناي زمين است. پس منظور از كانتا رتقا اين است كه زمين به خورشيد پيوند داشت و از ففتقناهما هم اين نتيجه را گرفت كه زمين از خورشيد جدا شده است و در واقع چون لاپلاس، كانت و بوفون گفته بودند زمين از خورشيد جدا شده، اين نظريه غير ثابت و خلاف لغت و معنا را به قرآن تحميل كرده است. طنطاوي در اين نتيجه‏گيري مرتكب چند اشتباه شده است، از جمله آن كه منظور از سماوات، هفت آسمان است، نه خورشيد. در آسمان اول كه نزديك‏ترين آسمان به زمين است، ميلياردها ستاره قرار گرفته كه خورشيد تنها يكي از اين ستارگان است. برخلاف اين فرضيه قرآن، چنان كه در آيات 12-9 سوره فصلت آمده خلقت اصلي زمين را در مراحل پيش از آسمان‏ها و ستارگان دانسته است.
در قرآن مجيد به مسائلي اشاره شده كه بشر پس از گذشت قرن‏ها نسبت به آنها اطلاع پيدا كرده است. به عنوان مثال، در آياتي از قرآن از جمله آيه 31 سوره نازعات از "دحوالارض" كه شما در كتاب ستارگان از ديدگاه قرآن با استناداتي آن را "به گردش در آوردن" و "راندن" زمين دانسته‏ايد، گفته شده، در حالي كه تنها پس از حدود 1500 سال، كوپرنيك در سال 1543 ميلادي مدلي نجومي ارائه كرد كه طبق آن گردش زمين در فضا به اثبات رسيده بود. در صورتي كه تا پيش از آن بشر زمين را ثابت و مركز جهان مي‏دانست و در اروپا طي قرون وسطي كساني كه خلاف اين عقيده، سخني مي‏گفتند، در آتش سوزانده مي‏شدند. از طرفي در آيه 47 سوره ذاريات آمده است والسماء بنيناها بايد و انا لموسعون كه در آن به گسترش آسمان‏ها اشاره شده در حالي كه دانشمندان در سال 1929 ميلادي به انبساط جهان پي بردند. به موارد ديگري از اين دست نيز مي‏توان اشاره كرد. حال با اين توضيح و با تأكيد بر اشاراتي كه قرآن مجيد بر مسائل علمي داشته است، به نظر شما دليل عقب ماندگي علمي كشورهاي اسلامي در عصر حاضر چيست؟
اتفاقاً زماني كه در خارج از كشور بودم يك كشيش همين سوءال را از من پرسيد. به او گفتم، اگر چه غرب، همزمان با دور شدن از آنچه كه به نام كليسا و انجيل مي‏شناخت، پيشرفت كرد، اما ما مسلمانان زماني دچار ركورد علمي شديم كه از قرآن دور شديم. بنابراين قصور و تقصير از خود ما مسلمان‏ها است. غرق شدن در خرافات و قبول مطالب خلاف عقل و علم، سبب دور شدن از قرآن مي‏شود. بايد با قرآن كه مملو از برترين نظريات علمي است، تماس تنگاتنگ داشت. البته همان طور كه قبلاً اشاره كردم نبايد نظريات علمي را كه بعضاً غير ثابت هم هستند، به قرآن تحميل كرد. بلكه بايد قرآن را با لغت قرآن معني كنيم و در كنار آن از عقل و علم براي درك بيشتر معارف قرآني و تقويت ايمان ديني‏مان بهره گيريم. هر قدر با دقت و تفكر بيشتر در قرآن كنكاش كنيم، ابعاد تكاملي آن را بهتر مي‏فهميم. بعد تكميلي هم كه به راحتي قابل فهم است. بنابراين يك بار ديگر هم مي‏گويم. قصور و تقصير از قرآن و دين ما نيست، بلكه از كساني است كه در طول تاريخ نگرشي ناصحيح نسبت به قرآن داشته‏اند*.

پاورقيها:

* براي پاسخ به تمامي سوالات قرآني به تلفن 2934425 - قم و براي اطلاع وسيع در موضوع آفرينش، به كتاب‏هاي ستارگان از ديدگاه قرآن و آفريدگار و آفريده مراجعه شود. (انتشارات اميد فردا، تهران، تلفن: 6940533).

مقالات مشابه

تبیین دیدگاه علم دینی آیت‌الله جوادی آملی

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهسیدحمید جزائری, عبدالباسط سعدالل

الإسلام سبق العلم

نام نشریهالعرفان

نام نویسندهمحمدعلی الزعبی

دست نياز به سوى قرآن و روايات

نام نویسندهمصطفی کریمی

دين و معرفت علم

نام نشریهمکتب اسلام

نام نویسندهاحمد بهشتی

سازگارى و همسويى علم و دين

نام نشریهکلام اسلامی

نام نویسندهعباس شیخ شعاعی

رابطه علم و دين

نام نشریهکلام اسلامی

نام نویسندهمحمد ایزدی, آموزگار

فلسفه دين و فلسفه علم دين (1)

نام نشریهمکتب اسلام

نام نویسندهاحمد بهشتی

هويت علم دينى

نام نشریهحوزه و دانشگاه

نام نویسندهخسرو باقری